یک کارآفرین ایرانی در آمریکا- آیا کارآفرین خلافکار هم داریم؟
اخباراول به این آگهی نگاهی بیندازید:
http://www.fbi.gov/wanted/alert/tahvili_o.htm
این شخص که یک ایرانی است با راه اندازی یک کسب و کار در امریکا و از ایمیل توانسته است مبلغ ۳ میلیون دلار از مردم جمع کند و بعد جیم شود. FBI گفته این شخص احتمالا در تهران یا کانادا یا اسپانیا است.
این شخص به افراد مسن ایمیل می زده و میگفته است که شما در یک قرعه کشی مبلغ زیادی را برنده شده اید و قبل از دریافت جایزه باید اول مبلغی را به حساب این شرکت واریز کنید تا جایزه شما ارسال شود.
وی پس از دریافت این مبالغ جیم شده است که الان هم FBI دنبال این ایرانی است.
حال سوال بنده این است: آیا این شخص یک کارآفرین محسوب می شود؟
طبق تعاریف کارآفرینی اگر ویژگیهای این شخص را با تعاریف مقایسه کنیم ایشان یک کارآفرین هستند.
مثلا در این آدرس این تعریف را از کارآفرینی توسط دکتر احمدپور ارائه شده است:
کارآفرین (مستقل): کارآفرین فردی است دارای ایده و فکر جدید که از طریق ایجاد یک کسب و کار ( کسب و کار خانگی ، کسب و کار اینترنتی، کسب و کار خانوادگی، کسب و کار کوچک ومتوسط…) با بسیج منابع که توأم با مخاطره مالی ، اجتماعی آبرویی و حیثیتی می باشد محصول و خدمت جدید به بازار ارائه می نماید.
لطفا در مورد کارآفرین بودن یا نبودن این شخص در پایین این صفحه نظر دهید.
15th ژانویه 2009 در ساعت 11:39 ق.ظ
خیر این یک کلاهبرداری بدیع است گرچه شاید در نگاه اول همه تعریفهای ارائه شده در مورد کارآفرین را داشته باشد ولی نکته ای که باید به آن توجه شود تعریف کسب وکار است که در درجه اول می بایست مشروعیت قانونی را به عنوان حداقل داشته باشد و خدمتی نیز باید ارائه شود که ایشان به جای خدمت نقمت ارائه کرده اند.
15th ژانویه 2009 در ساعت 11:55 ق.ظ
سلام
یکی از ارکان راه اندازی یک کسب و کار که بتواند مراحل مختلف را طی کرده و به مرحله رشد و بلوغ برسد و یا به عبارتی پایدار باشد اخلاق کسب وکار است. به نظر من تعریف فوق تعریف خوبی است اگر به آن توجه کنیم. در انتهای این تعریف آمده است که “….محصول و خدمت جدید به بازار ارائه می نماید”.آقای تحویلی نه تنها خدمت و یا محصولی را به بازار عرضه ننموده است بلکه مرتکب جرم نیز شده است.ایشان را می توان یک سارق خلاق و نوآور دانست و چه بسیاراند سارقان ، جانیان ، قاتلان و کلاهبرداران از این دست ولی در هیچ جا از آنها به عنوان کارآفرین یاد نمی شود. ممنون
15th ژانویه 2009 در ساعت 12:21 ب.ظ
کارآفرین ؟؟؟!!!!
داشتن تعریف کارافرینی قطعا باعث کارآفرین شدن فرد نمی شود مانند اینست که بگوییم اتومبیل دارای چهار چرخ است وحرکت می کند پس باید هر چهار چرخه متحرک را اتومبیل بنامیم ؟ به نظر من اطلاق کلمه کارآفرین به این قبیل افراد (بدلیل آنکه با قصد کلاهبرداری وارد شده اند ) توهینی به کارآفرینان واقعی است
15th ژانویه 2009 در ساعت 12:27 ب.ظ
باتوجه به تعریف دکتر احمد پور,محصول و خدمت جدید به بازار ارائه می نماید
در حالی که این شخص این مشخصه لازم ندارد .از تعریف شومپیتر هم در جرخه اقتصادی حرکت ایجاد ننموده بلکه فضای عدم اطمینان و بد بینی برای سرمایه گذاران ایجاد شده و در این فضا جذب سرمایه توسط کار آفرینان مشکل می نماید.این فرد مخرب کارآفرینی نه کار آفرین
15th ژانویه 2009 در ساعت 12:29 ب.ظ
باتوجه به تعریف دکتر احمد پور کارآفرین ,محصول و خدمت جدید به بازار ارائه می نماید
در حالی که این شخص این مشخصه لازم ندارد .از تعریف شومپیتر هم در چرخه اقتصادی حرکت ایجاد ننموده بلکه فضای عدم اطمینان و بد بینی برای سرمایه گذاران ایجاد شده و در این فضا جذب سرمایه توسط کار آفرینان مشکل می نماید.این فرد مخرب کارآفرینی نه کار آفرین
15th ژانویه 2009 در ساعت 12:56 ب.ظ
با توجه به تعریف کارافرینی مستقل (( کارآفرین فردی است دارای ایده و فکر جدید که از طریق ایجاد یک کسب و کار ( کسب و کار خانگی ، کسب و کار اینترنتی، کسب و کار خانوادگی، کسب و کار کوچک ومتوسط…) با بسیج منابع که توأم با مخاطره مالی ، اجتماعی آبرویی و حیثیتی می باشد محصول و خدمت جدید به بازار ارائه می نماید)) ایشان کارآفرین نیستند زیرا محصول و یا خدمتی جدید ارائه نداده اند وهمچنین کار غیر اخلاقی انجام داده اند و فقط کسب درآمد کرده اند و نه ریسک مالی و… (اخلاق بحث بسیار مهمی در کارآفرینی می باشد) و همانطور که مشخص است مخاطره حیثیتی و اجتماعی برای آنها مهم نبوده است.
15th ژانویه 2009 در ساعت 1:03 ب.ظ
ایشان قطعا محصول یا خدمتی را ارائه داده اند چون اگر چنین نبود کسی به ایشان پول پرداخت نمی کرد.
15th ژانویه 2009 در ساعت 1:06 ب.ظ
همچنین ایشان نوآوری هم داشته اند. یا حتی اگر نداشته اند با فرض نوآور بودن چه؟ آیا کارآفرین خلافکار هم داریم؟
15th ژانویه 2009 در ساعت 2:09 ب.ظ
این فرد قطعاً در انجام این کار خلاف خلاقیت داشته است که این کار باعث ایجاد درآمد برای وی شده است. اما هر خلاقیتی منجر به کارآفرینی نمی شود. این فرد صرفاً از ذهن خلاق (!!) خود برای یک فعالیت غیر اخلاقی استفاده کرده است که هر چند منجر به کسب سود شده است اما نحوه کسب درآمد نیز در کارآفرینی بسیار اهمیت دارد. بنابراین نمی شود این فرد را کارآفرین نامید چون کارآفرین فراری (!!) معنی نمی دهد!
15th ژانویه 2009 در ساعت 2:16 ب.ظ
چرا کارآفرین فراری معنی نمی دهد؟
در تعاریف گفته نشده که کارآفرین نباید فراری باشد.
همانطور که ممکن است نجار فراری هم داشته باشیم ممکن است کارآفرین فراری هم داشته باشیم.
15th ژانویه 2009 در ساعت 2:26 ب.ظ
در تعاریف خیلی از چیزهای دیگر هم راجع به کارآفرین گفته نشده است بنابراین صرف اینکه در تعاریف به عدم خلافکار بودن کارآفرین اشاره نشده باشد نمی توان این مورد را استنباط کرد.
البته اگر نوع کارآفرینی را در زمینه فعالیتهای خلافکارانه بخواهیم تعریف کنیم می شود گفت در آن زمینه کارآفرینی داشته است. منتها چون ما همیشه عادت کرده ایم دنبال فرد مثبتی به عنوان کارآفرین بگردیم به ایشان کارآفرین نمی گوییم.
در این صورت باید کارآفرینان را از لحاظ اخلاقی به ۲ دسته تقسیم کرد : کارآفرین خوب و کارآفرین بد (از لحاظ عرف جامعه و علم اخلاق)! که در این صورت ایشان در دسته دوم جای می گیرد!
15th ژانویه 2009 در ساعت 5:18 ب.ظ
با این اوصاف بهتر است در تعریف کارآفرینی تجدید نظر کنیم.
15th ژانویه 2009 در ساعت 9:30 ب.ظ
میتوان موضوع را از دید اصول و مفروضاتی که بر کارآفرین بودن یک شخص متصور میباشد بررسی کرد. از شرایط اصلی یک کارآفرینی، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
– ایجاد یک کسب و کار جدید
– سهیم بودن کارآفرین در ریسک
– ارائه خدمات و یا محصولات جدید
– کسب سود
– رعایت اخلاق حرفه ای کارآفرینی
هر یک از موارد در بحث های قبلی هم موافق داشته و هم مخالف. به نظر من همانطوریکه دیگر دوستان نیز اشاره کردهاند به دلیل عدم مشروعیت قانونی، نمیتوان ایجاد یک کسب و کار را به راحتی قبول کرد. از طرفی جدید بودن این موضوع نیز تا قدری زیر سوال است، اگر کمی دقت کنیم این مورد از سالها پیش رونق داشته است و شاید اکثر ما نیز تا کنون مشابه این ایمیل را از سالها قبل دریافت کرده باشیم. شاید ایشان در یک بخش جدیدی از بازار هدف که افراد با سن بالاتری میباشند فعالیت خود را انجام داده است.
از نظر سهیم بودن در ریسک، موضوعی است که شاید بتوان آنرا تایید کرد. ولی درخصوص ارائه خدمت یا محصول جدید، بحثهای انجام شده منجر به این شده است که با فرض اینکه مشتریان مبلغی بابت آن پرداخت کرده اند پس، قطعا مشمول ارائه خدمت میشود. قابل ذکر است که اگر بر اساس تعاریف معتبر این موضوع بررسی شود، چون ایشان خدمت خود را به پایان نرسانده است به همین دلیل شاید بتوان آن را از مقوله ارائه خدمت مبرا دانست. از طرف دیگر حتی در صورتیکه ایشان خدمتی را که وعده آنرا داده است را به پایان برساند نه تنها کسب سودی نخواهد داشت بلکه منابع بسیار زیادی را می بایست به آن تخصیص دهد که شرط کسب سود را از بین خواهد برد.
ضمنا این فرد اخلاق حرفهای کارآفرینانه را رعایت ننموده اند.
15th ژانویه 2009 در ساعت 9:53 ب.ظ
اگر به تعریف کارآفرینی از دیدگاه ریاضی نظری بیاندازیم متوجه می شویم تعریف کار آفرینی برای یک شخص لازم است ولی کافی نیست. یعنی به عبارتی قضیه یک طرفه است و شامل عبارت اگر و تنها اگر نمی شود . اگر نگاهی سطحی و ناشیانه به تعریف بیاندازیم شخص کارآفرین میشود ولی اگر دقیق شویم متوجه خواهیم شد شخص کلاهبردار است!!!!
15th ژانویه 2009 در ساعت 11:17 ب.ظ
قطعا یکی از مهمترین اهداف کارآفرینی تولید ثروت وبه تبع آن کاهش آسیبهای اجتماعی و جرم است.به نظر می رسد تعریف کار آفرینی نیازمند بازنگری بوده وشاید با افزودن چند کلمه با اجازه جناب آقای دکتر احمدپور به تعریف فوق بتوان تعریف شفافتری از کارآفرینی ارائه داد.
کارآفرین (مستقل): کارآفرین فردی است دارای ایده و فکر جدید که از طریق ایجاد یک کسب و کار ( کسب و کار خانگی ، کسب و کار اینترنتی، کسب و کار خانوادگی، کسب و کار کوچک ومتوسط…) با بسیج منابع که توأم با مخاطره مالی ، اجتماعی آبرویی و حیثیتی می باشد (به موجب قانون وبا رعایت شئونات اجتماعی و اخلاقی ) محصول و خدمت جدید به بازار ارائه می نماید
16th ژانویه 2009 در ساعت 12:49 ق.ظ
یکی از خصوصیات کارآفرینی ایجاد ارزش می باشد، من که در این کسب و کار ایجاد ارزشی نمی بینم. از دوست بسیار عزیزی که مطلب فوق را نوشته خواهشمندم به تعریف و توصیف این رشته در حد دوسطر بسنده ننمایند تعریف کارآفرینی به این شکل مثل تعریف علم می ماند که می شود دهها صفحه از آن نوشت و قطعا انعکاس قسمتی از سخنان استاد بزرگوار (ویا هراستاد دیگر) انعکاسی بخشی از مفهوم کارآفرینی است.
با سپاس-محمد صادق نافذی
16th ژانویه 2009 در ساعت 1:09 ق.ظ
ارزش دو نوع است ارزش مادی (پول) و ارزش غیر مادی.
ایشان توانسته است برای خودش ۳ میلیون دلار ارزش ایجاد کند همانطور که کارآفرینان دیگر هم برای خودشان ارزش ایجاد می کند.
این کل تعریف دکتر احمدپور از کارآفرینی است و قسمتی از آن نیست.
16th ژانویه 2009 در ساعت 10:05 ق.ظ
تعابیر علمی را معمولا در حوزه علم ارائه می کنیم نه در حوزه اخلاق. اینکه کاری از نظر علمی درست است یا نه موضوعی است ، و اینکه از نظر اخلاقی پسندیده است یا نه هم موضوعی دیگر . باید به خاطر هم داشت که اخلاق به تعداد افراد روی زمین می تواند تعریف داشته باشد ، اما ظاهرا کارآفرینی چنین گستردگی در تعریف و تعبیر ندارد.
16th ژانویه 2009 در ساعت 11:36 ق.ظ
این فرد هیچ خدمتی ارائه نکرده و هیچ نیازی از قربانیانش را برآورده نساخته .تنها هنرش یا بهتره بگم تنها خلاقیتش ، نو آوری در روش دزدی است ! شاید به این دلیل یک کارآفرین باشه ! و با این تفسیر می شه گفت تنها نیازی که تشخیص داده (اونم فقط تشخیص داده برآورده نکرده ) نیاز به پول زیاد و یکجا و مفته ! البته اینم بگم که این کار همچین جدیدم نیست بلکه تکراریه (شاید در بین ایرانیها جدید بوده) در آفریقای جنوبی انجام می شده و هنوز هم هست .من هم قبلا همچین ایمیلی دریافت کردم. یه تفاوت وجود داره چرا افراد مسن؟ از این نظر هم نو آوری داشته . حتما فکر کرده ساده ترند و زودتر گول می خورند یا طمعشان بیشتره یا دیگه نیاز به جمع کردن ندارنو راحت تر ریسک می کنند. نظرم عوض شد ، اگه بتونیم یه تعریف جدید ارائه بدیم مثلا کارآفرین را به دو دسته خوب و بد تقسیم کنیم، ایشان یک کارآفرین بد است.
16th ژانویه 2009 در ساعت 11:56 ق.ظ
در تعریف کارآفرینی در خصوص ایجاد یک کسب و کار جدید صحبت شده است. اگرچه ،کار ایشان جدید بوده است اما در مفهوم و اصالت کسب و کار این فرد جای سوال است.
اصولا کار ایشان یک کسب و کار نبوده زیرا با ملاکهای کسب و کار در هر جامعه ای مغایرت دارد بخصوص کشور آمریکا که برای هر نوع کسب و کار اینترنتی نیز قوانین مشخص و مدونی دارد. بطور مثال چنانچه این شخص این کسب و کار را در ایران راه می انداخت می بایست با ثبت شرکت و انجام مراحل قانونی کسب و کار خود را به رسمیت می رساند و چنانچه در انجام این مراحل نوع کسب و کار خود را بیان می نمود (کلاه برداری از دیگران ) مسلما هیچ نهاد یا مرجع قانونی رای به رسمیت و جواز کسب و کار این شخص نمی داد. لذا بطور قطع کسب و کار این شخص پشتوانه و رسمیت قانونی ندارد، پس این شخص فاقد مهمترین خصوصیت یک کارآفرین “ایجاد یک کسب و کار” است لذا کارآفرین نیست.
16th ژانویه 2009 در ساعت 12:07 ب.ظ
اگر این شخص هیچ محصول یا خدمتی ارائه نکرده پس مردم بابت چی به او پول داده اند؟ پس محصول یا خدمتی در کار بوده.
در ضمن طبق اطلاعات اف بی آی این شخص کار خود را از سال ۱۹۹۹ شروع کرده بوده و شاید ایمیلهایی که شما دریافت کرده اید از همین شخص بوده است. پس ایشان نوآور بوده اند.
چرا ما اینقدر اصرار داریم که یک کارآفرین نمی تواند خلافکار باشد؟
همانطور که یک مدیر ممکن است خلافکار باشد کارآفرین هم ممکن است خلافکار باشد. مگر یک کارآفرین پیغمبر است؟ کارآفرین نوعی از مدیر است یعنی مدیری که نوآوری و ریسک پذیری دارد.
بالاخره از نظر علمی کارآفرین خلافکار داریم یا نداریم؟
به نظر بنده استدلالها ضعیف هستند.
16th ژانویه 2009 در ساعت 12:15 ب.ظ
خیر این فرد کارآفرین نمی باشد. با توجه به تعاریف کارآفرینی، کارآفرین فردی است دارای ایده و فکر جدید که از طریق ایجاد یک کسب و کار با بسیج منابع که توأم با مخاطره مالی، اجتماعی، آبرویی و حیثیتی می باشد محصول و خدمت جدید به بازار ارائه می نماید. فرد مزبور کسب و کاری را راه اندازی نموده است ولی از منظر خود.
کسب و کار دارای ویژگیهایی می باشد که نبود هریک از ویژگیها کسب و کار را زیر سوال می برد که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود:
۱- فروش یا انتقال کالاها و خدمات برای کسب ارزش؛ همانطور که اطلاع دارید کسب ارزش با کسب درآمد متفاوت می باشد. که در این حالت فقط کسب درآمد مدنظر بوده است.
۲- تکرار معاملات؛ فرد بعد از گذشت مدت زمانی از ادامه فعالیت خود به دلایل قانونی باز می ماند.
16th ژانویه 2009 در ساعت 12:22 ب.ظ
این فرد هم یک کارآفرینه … بدون تردید.
اول به این سوال جواب بدین که آیا یک قفل ساز که میره دزدی میکنه یک قفل ساز نیست و به جای اون یک دزده ؟ مسلما نه. اون فرد یه قفل سازه که دزدی کرده.
یک فرد که از یک فرصت ( هرچند کلاهبردارانه) استفاده کرده و با ترکیبی جدید از منابع از اون فرصت بهره برداری کرده.
و شومپترینی هم عمل کرده یعنی با به هم زدن تعادل موجود به پول رسیده … اما این کار رو به شیوه غیرقانونی که اصطلاحاً بهش میگیم کلاهبرداری انجام داده.
هر کی پایه هست بیاد یه مقاله در همین حوزه بنویسیم تحت عنوان illegal Entrepreneurship یا کارآفرینی غیرقانونی….
به مصداق ادب از که آموختی ، از بی ادبان، … فکر کنم مطلب خوبی از آب در میاد.
16th ژانویه 2009 در ساعت 12:55 ب.ظ
خیر چون محصول و خدمت جدید به بازار ارائه ننموده
16th ژانویه 2009 در ساعت 1:02 ب.ظ
خوشحالم که بالاخره یک نفر هم عقیده ما پیدا شد.
مسلما درآمد پولی یک نوع ارزش است و به این دلیل در تعاریف کاآفرینی نمی گویند خلق پول یا درآمد که شامل کارآفرینی اجتماعی هم باشد. چون در کارآفرینی اجتماعی درآمد ایجاد نمی شود ولی در عوض منافعی برای جامعه و مردم ایجاد می شود مثل انواع خیریه های یا حتی همین ویکی پدیا که بدون درآمد دارد این همه دانش را بصورت رایگان به مردم دنیا می رساند.
هدف بنده از طرح چنین مساله ای ایجاد ذهنیت منفی نسبت به کارآفرینی نیست بلکه هدف بنده این است که از عنوان کاآفرینی در کشور سوء استفاده نشود و مسئولانی که در برنامه ها و مراسم مختلف افرادی را به عنوان کارآفرین انتخاب می کنند باید خیلی به نحوه انتخاب این افراد دقت کنند. به نظر بنده خیلی از کسانی که به عنوان کارآفرین در مراسم مختلف انتخاب می شوند اصلا کارآفرین نیستند.
بساری کاآفرینانی در گوشه و کنار این کشور یا حتی روستاها هستند که اصلا توجهی به آنها نمی شود و اگر دقت کنید تعداد کمی از افراد هستند که به نام کارآفرین معروف شده اند و در هر مراسمی که به اسم کارآفرینان باشد همین چند نفر همیشه حضور دارند. البته قصدم بی احترامی به این چند نفر که زحمات بسیاری در طول عمر خود کشیده اند نیست.
بلکه قصد بنده این است که مسئولین و برگزار کنندگان این گونه مراسم به جای اینکه به دنبال show off یا مطرح کردن سازمان خودشان باشند باید به دنبال انتخاب کارآفرینان واقعی و غیر تکراری باشند که متاسفانه این زحمت را به خود نمی دهند و از همین چند کارآفرین (که معلوم نیست واقعا باشند یا نیاشند) دعوت می کنند.
این دعوتها و تبلیغهای مجانی و معروف شدنها باعص می شود که این افراد بتوانند از مزایایی مثل وام یا امتیازاتی استفاده کنند و مراکزی مثل وزارت کار به جاهایی مثل دانشگاه تهران یا هر جایی که این کارآفرینان را انتخاب می کنند اطمینان می کنند و تسهیلاتی را در اختیار این افراد قرار می دهند که چه بسا حق یک روستایی باشد که یک کارآفرین به تمام معنا باشد و اصلا از این بحث ها هیچ خبری ندارد.
در کشوری مثل آمریکا فرایند انتخاب کارآفرینان موفق هر سال پروسه ای طولانی و شبیه به فینال در مسابقات فوتبالل دارد که در ابتدا تعداد بسیار زیادی کاندید می شوند و در نهایت در طول یک سال فقط چند نفر انتخاب می شوند و از مزایا و وامها و جایزه های بهره مند می شوند.
به هر حال امیدوارم بتوانم این حساسیت را نسبت به نحوه انتخاب و نامیدن افراد به نام کارآفرینان ایجاد کنم و بگویم که کارآفرین لزوما آن کسی نیست که ما فکر می کنیم. حتی یک شخص مجرم یا یک روستایی هم می تواند یک کارآفرین باشد و حتما نباید یک مدیر یا صاحب یک کارخانه باشد.
البته واقعا هنوز من جواب این سوالم یا نیافتم که آیا کارآفرین خلافکار هم داریم یا نداریم.
شما نیز در روشن شدن بحث کمک کنید.
16th ژانویه 2009 در ساعت 3:13 ب.ظ
سلام-به نظرمن هم آنها(خلافکاران)dark sideکارآفرینان هستند و فعالیتشان مخرب است و برای اقتصاد جامعه مفید نمیباشد اما چرا آنها انرژی وtalentخود را روی کسب و کار قانونی متمرکزنمیکنند وچه راه هایی برای جلوگیری از اینگونه افکار و اقدامات میتوان ارائه داد؟
17th ژانویه 2009 در ساعت 9:33 ق.ظ
******* همانطور که اکثر دوستان اشاره کرده اند، محصول یا خدمتی به بازار ارائه نشده است و از این لحاظ تعریف دکتر احمدپور همچنان صحیح است، ولی ممکن است مثال دیگری آورده شود که یک خلافکار، محصول یا خدمتی را نیز ارائه کند. این جا برمی گردیم به همان مطلب همیشگی که تعریف جامعی از کارآفرینی هنوز وجود ندارد!!!!! و هیچکدام از تعاریف نمی توانند تمام جزئیات را در نظر بگیرند. چنین تعریفی در حد یک کتاب خواهد بود. !!!!!!!!
17th ژانویه 2009 در ساعت 10:26 ق.ظ
در اینجابه دست آوردن سود بدون ارائه خدمات صورت گرفته و معاملات بدون ارائه خدمات صورت گرفته است،به این ترتیب مورد یاد شده جزو کسب و کار محسوب نمی شودچون با توجه به تعریف کسب و کار ،کسب و کاربا خرید و فروش کالاها، تولید کالاها یا عرضه ی خدمات، به منظور به دست آوردن سود، سر و کار دارد.و به تبع این فرد کارآفرین محسوب نمیشود چون کارآفرین (مستقل): کارآفرین فردی است دارای ایده و فکر جدید که از طریق ایجاد یک کسب و کار ( کسب و کار خانگی ، کسب و کار اینترنتی، کسب و کار خانوادگی، کسب و کار کوچک ومتوسط…) با بسیج منابع که توأم با مخاطره مالی ، اجتماعی آبرویی و حیثیتی می باشد محصول و خدمت جدید به بازار ارائه می نماید.این فرد تنها با با بسیج منابع که توأم با مخاطره مالی ، اجتماعی آبرویی و حیثیتی و عدم اطمینان، و قبول ریسک در پی کسب سود شخصی بوده است و این یک کلاه برداری محسوب می شود.
17th ژانویه 2009 در ساعت 11:46 ق.ظ
باسلام
اگر به تاریخ و تعاریف کارآفرینی برگردیم این موضوع از اقتصاد بناشده است و با تعریف کارآفرینی که درنهایت می باید با تخریب خلاق به توسعه اقتصادی در جامه منجرشود همراستا نیست لذا اگر تخریب خلاقی صورت گرفته باشد ولی خروجی ان منجر به تو سعه اقتصادی در جامعه نمی شود لذفکر می کنم کار ایشان کار افرینی نیست شاید کسب و کاری را ایجادکرده باشد ولی کارافرین نیست
17th ژانویه 2009 در ساعت 11:56 ق.ظ
یکی از شرایط کارآفرین بودن استمرار کسب و کار از طریق نوآوری و خلاقیت به منظو ر ایجاد ارزش است که در کار این شخص جدای از عدم رعایت اخلاق انسانی این مورد دیده نمی شود . بنابر این نامبرده نه تنها کارآفرین محسوب نمی شود بلکه ضد کارآفرین است .
17th ژانویه 2009 در ساعت 12:35 ب.ظ
دستش درد نکنه! بنظر بنده ایشان فردی کارآفرین و بسیار زیرک بوده اند. اگه کسی بتونه تو بلاد کفر پول از چنگ این امریکایی های جهانخوار و جنایتکار در بیاره، کارآفرین آن هم از نوع موفقش نیست؟
از جانب علم کارآفرینی هم نگران نباشید چرا که ایجاد ارزش کرده اونهم از هیچ. و ایجاد ارزش از هیچ یعنی همان کارآفرینی.
نوش جونش
17th ژانویه 2009 در ساعت 2:15 ب.ظ
با توجه به تعریف کار آفرینی این فرد نمی تواند کار آفرین باشد چرا که ایده نو فقط برای جذب منابع بوده حال برای چی ,راه اندازی چه کاری ,مخاطره مالی نداشته …
البته بد هم نیست دکتر احمد پور در تعریف خود مسئله اخلاق را هم بگنجانند
18th ژانویه 2009 در ساعت 12:23 ق.ظ
بله شخص کارآفرین است و می تواند از ایده خود در هر جای دیگری هم استفاده کند.
اگردر تعریف کارآفرین مباحث اخلاقی هم بود، کارآفرین بودن ایشان زیر سوال بود ولی الان ایشان یک کارآفرین بی اخلاق است!!
18th ژانویه 2009 در ساعت 8:54 ق.ظ
با توجه به مفهوم کارآفرینی که ارزش آفرینی است پس این شخص کارآفرین نیست
18th ژانویه 2009 در ساعت 10:16 ق.ظ
باسلام واحترام خدمت شمادوست عزیز- باعنایت به سئوال مطروحه به نظراینجانب ایشان باانجام چنین کسب وکارقبیحی شایدبرای خودش ارزشمندباشد ولی ازدیدگاه ماوخیلی آدمها زشت وآن فردراناقض اجتماع وجامعه قلمدادمیکنیم وایشان نه تنها کارافرینی وکسب وکاررازیر سئوال برده بلکه آبرو وحیثیت خودوایرانی بودن خودراکه(ایرانیها درتمام زمینه ها خلاق وهدفمندو…هستند)زیرسئوال برده وکارایشان به مثابه دزدیست!!وبعنوان یک کارآفرین نمی پذیرم بلکه یک ضدارزش وناقض حقوق مردم قلمداد میگرددنه یک کسب وکار!به نظر حقیر کارآفرینی ایجادوخلق کسب وکارباارزش,هدفمندوباآبروکه دراجتماع بشری دارای دوام وثبات بوده وامورمالی,فردی واجتماعی هرشخصی وگروهی راتامین نمایدنه مثل ایشان!!!؟
18th ژانویه 2009 در ساعت 11:12 ق.ظ
نکته اول این است که این کار تکراری است. یعنی خلاقیتی به خرج داده نشده. سالهاست موضوع قرعه کشیهای انترنتی باب است. خصوصا در کشورهای آزاد. پس نمیتوان ایشان را کارآفرین دانست. در واقع نکته دوم این است که بدبهی ترین مفهوم محصول در کارآفرینی که به واقع همان تولید ارزش افزوده در اینجا تولید نشده است. نکته سوم اخلاق کارافرینی است که رعایت نشده است. تنها نکته مثبت این فرد توان جوکردن عوامل محیطی و تدوین این استراتژی است که محصول آن کسب درآمد در یک کسب و کار تکراری از طریق غیراخلاقی است.
18th ژانویه 2009 در ساعت 4:29 ب.ظ
با سلام همانگونه که اکثر دوستان اشاره داشتند بدلیل عدم ایجاد ارزش و محصول یا خدمت جدید از نگاه مثبت نمی تواند کارآفرین باشد ولی از جنبه منفی بدلیل استفاده فرد مورد نظر از خلا موجود و عدم آگاهی افراد باعث ایجاد ارزش برای خود و اطرافیانش کرده است و می تواند کارآفرین محسوب گردد ضمن اینکه عمل وی منجر به پیشرفت کارآفرینی نیز میگردد بدین ترتیب که پلیس و نهادهای جرم شناسی را به یافتن و جلوگیری از این اقدامات و راههای مقابله با آن ترغیب می نماید .
19th ژانویه 2009 در ساعت 12:20 ب.ظ
ایشان کارآفرین نیست اما برخی از خصلتهای کارآفرینی را داشته است . چرا کارآفرین نیست :
زیرا هدف نهایی یک کارآفرین ارایه ارزش افزوده به جامعه در قالب یک خدمت ویا محصول میباشد . ایشان در مراحل کار کارآفرینی کرده است . ولی مشکل در هدف نهایی کار است . خدمت ایشان هیچ ارزشی ایجاد نکرده است و هیچ مشکلی را حل نکرده است بلکه مشکلی را به بخشی از جامعه وارد کرده است .
در نهایت با کمال احترام و علاقه ای که به آقای دکتر احمد پور دارم و ایشان را پدر کارآفرینی در ایران میدانم اما اگر تعریفش را اینگونه ارایه میداد ( از نظر اینجانب ) بهتر بود :
” کارآفرین فردی است دارای ایده و فکر جدید که از طریق ایجاد یک کسب و کار ( کسب و کار خانگی ، کسب و کار اینترنتی، کسب و کار خانوادگی، کسب و کار کوچک ومتوسط…) با بسیج منابع که توأم با مخاطره مالی ، اجتماعی آبرویی و حیثیتی می باشد محصول و خدمت جدید به هدف ایجاد ارزش و یا حل کردن مشکلی به بازار ارائه می نماید “.
19th ژانویه 2009 در ساعت 10:53 ب.ظ
میتوان گفت نامبرده کسب و کار جدید راهاندازی کرده ولیکن هیچ ارزشی را ایجاد نکرده است. شاید از نقطه نظر علمای اقتصاد کسب درآمد، ارزش تلقی شود ولیکن از دیدگاه کارآفرینی ارزشی آفریده نشده است.
20th ژانویه 2009 در ساعت 7:57 ب.ظ
این کارآفرین مصداق تئوری کارآفرین ایرانی است
21st ژانویه 2009 در ساعت 6:22 ق.ظ
به به چه بحثی اینجا راه افتاده! بسیار خوشحالم! نرسیدم همه نظرها را کامل مطالعه کنم ولی حالا یک نظر می نویسم. اگر توانستم بعد از خواندن بیشتر نظرات باز هم می نویسم.
تعاریف مختلفی از کارآفرینی وجود داره. تعریف دکتر احمدپور مثل خیلی از تعاریف به مفهوم محصول یا خدمت اشاره داره. منظور از محصول یا خدمت هم معمولاً ایجاد ارزش برای مشتری است. ایجاد ارزش برای مشتری هم مفهومی است که سال ها توسط اقتصاد دادن ها مورد بحث قرار گرفته. آخرین چیزی که مورد توافق اقتصاد دان ها است این است که ارزش برای مشتری زمانی در یک معامله اقتصادی انجام می شود که مشتری حالت بعد از معامله خود را به حالت قبل از معامله ترجیح دهد. برای اینکه حاضر شود پول بدهد کافی است فکر کند که ترجیح خواهد داد. اما برای اینکه ارزش واقعاً ایجاد شود لازم است معامله تمام شود و مشتری راضی باشد. حالا به نظر من مورد این کارآفرین خلاف کار سوالات جالبی را بر می انگیزد که همگی جای بحث دارند:
۱٫ خیلی از نویسنده ها ارزش افزوده را willingness-to-pay minus cost می دانند. با این تعریف آن چیزی که مشتری حاضر است بدهد (ترجیحی که فکر می کند خواهد داد) مهم است نه ترجیحی که واقعاً خواهد داد. اما آیا نباید واقعاً ارزش ایجاد شود؟
۲٫ آیا فقط به سیستم های پایدار می توانیم بگوییم کسب و کار یا سیستم های موقتی هم حساب اند؟ بازه زمانی که باید تعریف کسب و کار و کارآفرینی در آن صادق باشد از کی تا کی است؟
۳٫ یک کسب و کار نباید فقط برای مشتری بلکه برای خودش هم ارزش ایجاد کند. به قول اقتصاد دان ها منفعت منهای هزینه باید مثبت باشد. آیا کارآفرینی که هزینه غیر مادی بیش از حدی پرداخت می کند (بدین شکل تحت تعقیب قرار می گیرد) منفعت منهای هزینه اش مثبت است؟ آیا کافی است که خودش فکر کند مثبت است؟ آیا چیزی تحت عنوان کارآفرینی مطلق وجود دارد یا ممکن است کارآفرینی از نظر من کارآفرینی از نظر شما نباشد؟
۴٫ منفعت مشتری در چه بازه زمانی تعریف می شود؟ همین که حاضر باشد پول بدهد کافی است؟ اگر پول را بدهد ولی محصول را دریافت نکند چی؟ اگر بعد از دریافت محصول متوجه بشود که سرش کلاه رفته چی؟ اگر تا یک هفته از محصول راضی باشد و بعد پشیمان شود چی؟ ۵ سال چی؟
اگر بخواهم این سوال ها را خلاصه کنم در دو بحث خلاصه می شوند. یکی بحث زمان و یکی بحث subjectivism. در مورد اولی در ادبیات به نتیجه ای رسیده نشده اما نه به خاطر اینکه سوال سختی بوده بلکه به خاطر اینکه سوال مهمی نبوده. فرض بر این است که معمولاً می توان تشخیص داد که چه بازه زمانی را باید در نظر گرفت. در مورد دومی بحث در ادبیات داغ است و روند به این سمت است که با وارد کردن مفاهیمی از اقتصاد اتریشی بپذیریم که خالق ارزش و در نتیجه کارآفرینی subjective است و منفعت منهای هزینه هر کسی بستگی به نظر خودش دارد.
21st ژانویه 2009 در ساعت 10:28 ق.ظ
به چند دلیل کارآفرین نیست؛
۱٫ این شخص کسب درآمد کرده نه خلق ارزش.
۲٫ نوآوری که برخاسته از نیاز مشتریان باشد ارائه نکرده است.
۳٫ درآمد آن پشتوانه تولید خدمت و کالا ندارد و پول کثیف است.
۴٫ منافع برخی از ذی نفعان بنگاه (مشتریان و جامعه) را به مخاطره انداخته است.
۵٫ آبرو، سرمایه و اعتبار خود را برای ایجاد و توسعه کسب و کار به مخاطره نینداخته است بعبارتی ریسک نکرده، قمار کرده.
۶٫ اولین شرط کارآفرینی رعایت اخلاق حرفه ای است تا به این سبب کسب اعتبار نماید.
۷٫ مشتریان وی نه تنها وفادار که تجدید شونده هم نیستند.
۸٫ کارآفرین به جریان توسعه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی کمک می کند لیکن ایشان به این فرایند آسیب وارد کرده است.
22nd ژانویه 2009 در ساعت 10:34 ق.ظ
اینکه می خواهید این فرد را کارآفرین جلوه دهید بسیار عجیب است استناد به بخشهایی از یک تعریف یا حتی داشتن تمامی شرایط و حالات موجود در یک تعریف مبین این نیست که دقیقاً به آن موضوع اشاره شده است بخصوص در مورد مباحث علوم انسانی و جدید.
درتعریف ایده های تازه و نو گفته شده ولی ما در تعالیممان با مفهوم غربال کردن مواجه هستیم یعنی اگر می شد هر ایده ای که ازذهن بر می آید را عملی کرد بدون در نظر گرفتن عرفها و شئونات جامعه. پس خلاق بسیار بود و کارآفرین بیشتر.
درتعریف گفته شده کارآفرین خود را در معرض مخاطره مالی و آبرویی قرار می دهد بهتر است اول بدانیم این فردی که اقدام به کارآفرینی می کند اصلاً آبرو برایش معنا دارد که با خطر انداختن آن به شرط کارآفرینی دست پیدا کرده باشد.
ما داریم یاد می گیریم که درتولید رضایت مشتری ومخاطب را در اولویت قرار دهیم و طبق آن دست به تولید کالا یا خدمتی بزنیم که ما را به هدفمان نزدیک کند .واقعاً با این جور رفتار که بیشتر و دقیقاً به شیادی شبیه است ما رضایتی هم به دست می آوریم.
کارآفرینی پروسه اجرایی طولانی دارد که حرکت کندی را گاهاً به همراه دارد ولی درنهایت مشتریانی مخصوص خود را ایجاد می کند که دیگری را برای رفع نیازشان انتخاب نمی کنند .واقعاً این آقا مشتریان دائمی پیدا کرد که برای جذب پیوسته آنان نیازمند نوآوری و ارائه خلاقیت های نو باشد.
برای ارائه یک کارجدید نیاز به یک خلاقیتی است که دارای ارزش باشد که این ارزش بنا به محیط ، اعتقادات ، تصورات و… شکل می گیرد.درکارایشان رنگ و بویی از ارزش بود؟
به جای قیاس یک تعریف از عبارت کارآفرینی دکتر احمد پور چرا راه دور می روید خیلی راحت با بیان یک اصطلاح ایشان که بسیار هم به کارمی برند می توان کارآفرین بودن این فرد را رد کرد ، نه اثبات.
ایشان به نقل از پیامبر به کرات گفته اند که کاسب حبیب خداست حال با توجه به این عبارت می توان این فرد را یک کارآفرین یا یک کاسب خوب معرفی کرد واقعاً دوستی خداوند را به دست آورده ؟با آنکه میدانیم رضایت خلق رضایت خداست.با گرفتن پول از این افراد با کلک از آنان کسب رضایت کرده؟
اگر می شد با این کارها کارآفرین شد که آمار کارآفرینی در بسیاری از کشورها تغییر محسوسی می کرد!
24th ژانویه 2009 در ساعت 11:31 ب.ظ
نکته حائز اهمیت اینست که بنا به تعاریف موجود نه تنها ایشان بلکه بسیاری دیگر از خلافکاران خلاق هم براساس تعاریف موجود ،کارآفرین محسوب می شوند.اتفاقا اخیرا خبری در مورد فردی که با گرفتن پول جریمه های راهنمایی رانندگی را از فهرست حذف می کرد شنیدم و بلافاصله به نظرم رسید که با تعاریف کارآفرینی ،این هم یک جور کارآفرین است!! به نظر بنده بهترست تعاریف کارآفرینی بازنگری شوند و مثلا نوآوریهایی ملاک قرار گیرد که با ارزشهای جامعه تضاد نداشته باشد.
25th ژانویه 2009 در ساعت 12:46 ب.ظ
بر طبق تعریف ارایه شده این فرد را می توانیم کارافرین محسوب کنیم کارافرینی که جرم کرده و از نظر اجتماعی و قانونی خلافکار باشد یک کارافرین است ولی کارافرینی خلاف اجتماع .واین قضیه تقریبا شبیه کار ان فردی که تولید عروسکهای باربی را انجام می داده و در صورت این عروسکها یک شخصیتی فاسد پنهان بوده است و اینک متوجه شده اند که فردی که تولید کننده این عروسکها ست از نظراخلاقی خود فردی بسیار فاسد بوده است که مطمئنا از این به بعد در فروش عروسکها تاثیر منفی خواهد داشت.و ما می بینیم که این فرد کارافرینی داشته که سالیان سال است که این عروسکها را به بازار عرضه می کرده است.
26th ژانویه 2009 در ساعت 5:02 ب.ظ
در کشور ما کارآفرین نام می گیرد.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
وقتی در جشنواره کارآفرینی نام پرویز پرستویی (عزیز) به عنوان کارآفرین هنری !!!!!!!!!!!! معرفی می شود پس تعجبی ندارد اگر در جشنواره کارآفرینان برتر نام او به عنوان کارآفرین !!! جلب به فتح جیم و فتح لام ثبت گردد.
راستی همه مسائل کارآفرینی حل شده مونده همین معما!!!!!!!!!!!!!!!!!۱
6th فوریه 2009 در ساعت 3:20 ب.ظ
کارآفرینی تعریف دارد. نمیتوان هر کسی را که کسب و کاری را راه می اندازد کارآفرین نامید.
حتی اگر آن کسب و کار از طریق پایمال نمودن حقوق دیگران اداره شود.
ضمنا حوزه اخلاق و علم هم ظاهرا مشخص است.
7th فوریه 2009 در ساعت 9:29 ق.ظ
درود بر بزرگ کارآفرین ایران: شهرام جزایری!!
8th فوریه 2009 در ساعت 11:00 ق.ظ
با نظر علیرضا مجاهدی موافقم
9th فوریه 2009 در ساعت 2:48 ب.ظ
به نظر من کارآفرینی فرآیند کشف و تعقیب و بهره برداری از فرصت به منظور تولید محصول/خدمت نو در آینده، بدون توجه به منابع در دسترس است. (ترکیب تعریف شین و استیونسون از محققان معتبر کارآفرینی). یعنی در واقع کارآفرینی ترکیب فرد و فرصت است. اینکه فرد خلافکار باشد یا فرصت ارزش اجتماعی یا اخلاقی نداشته باشد در تعاریف وجود ندارد. بنابراین ایشان هم کارآفرین هستند.
به عنوان مثال فرض کنید کسی که یک گروه تروریستی را مدیریت می کند مدیر نیست؟! صد در صد مدیر است ولی هدفشان با ارزشهای جامعه در تضاد است. کارآفرین هم همین حالت رو دارد.
موفق باشید.
12th فوریه 2009 در ساعت 10:11 ق.ظ
با سلام به همه دوستان
من با نظر آقای کیهانی موافقم نمونه دیگر این نوع کار افرینی را در وبلاگم نوشته ام با تشکر
29th جولای 2009 در ساعت 2:58 ب.ظ
اینجانب با نظر آقای قربیان موافقم.
8th سپتامبر 2009 در ساعت 8:30 ب.ظ
سلام استفاد ه کردم از نوشتهای زیبایت به وبلاگ ما هم سربزنید
به روز شدم و دوست دارم از نظرات شما هم سود ببرم
8th سپتامبر 2009 در ساعت 8:31 ب.ظ
نظرات و پیشنهادهای سازنده باعث رشد وتغییر در نگرش ما میشود
ولی شما کارافرینی سازمانی را فراموش کردید
13th سپتامبر 2009 در ساعت 9:26 ب.ظ
به این میگن حقه بازی نه کارافرینی!!
3rd نوامبر 2009 در ساعت 5:09 ب.ظ
باسلام
به نظرمطلب آقای عباس قربیان گویای حقیقت است.
3rd نوامبر 2009 در ساعت 5:18 ب.ظ
درکل نظرات از آقایان احمدی وقربیان بجا ودرست تر مطرح شده است
باتشکر.شایسته
3rd نوامبر 2009 در ساعت 5:28 ب.ظ
درکل نظرات از آقایان احمدی ,حافظی ،امیری،کیهانی وقربیان وخانم رستمی بجا ودرست تر مطرح شده است وموافقم
باتشکر.شایسته
28th فوریه 2010 در ساعت 6:29 ب.ظ
به هر حال تجربه نشان داده که ایرانیها به دلیل اینکه خیلی آموزشی در رابطه با اخلاق در کسب و کار ندیدهاند از بسیاری از مردم کشورهای دیگر دروغگو تر هستند.
31st مارس 2010 در ساعت 10:02 ب.ظ
بحث جالبی بود. البته به نظر من ایشان کارآفرین نبودند. کارآفرین کسی است که ارزش کارش به اجتماع انعکاس یابد و مشتریانش نیز منتفع گردند که در این طرح مشتری حتی به صورت کوتاه مدت نیز منتفع نشده و در واقع فقط ضرر داشته است. ضمناً قابل توجه خانم یلدا که هیچ بقالی نمی گوید ماست من ترش است. بنابراین لطفاً نظراتتان در مورد کل ایرانیان اینگونه بی پرده عنوان نفرمایید.
22nd جولای 2010 در ساعت 9:21 ب.ظ
بله اون هم یک کار آفرین محصوب می شه ولی نیاز به تربیت فکری داشت تا یک انسان موفق روش بزارن نه خلاف کار
27th جولای 2010 در ساعت 12:41 ب.ظ
دزدی آفرین صحیح تره
28th سپتامبر 2010 در ساعت 1:27 ب.ظ
کارآفرینی یک دزدی نیست که برای آن ارزش قائل شد.کارآفرینی خلق ارزشهاست درنتایج کلیه دوستان ودانشجویان عزیز به نظر از آقایان احمدی , قربیان ودهقان بهترین تعاریف ونظریه راارائه نمودند.باسپاس
27th نوامبر 2010 در ساعت 12:31 ب.ظ
من نظر دوستان را در مورد این شخص خواندم ، به نظر من کسانی که می خواهند بدن زهمت پول در بیاورند به این شخص که کلاح برداری واضح است نوعی کار آفرین می گویند ، کار آفرین به کسی گفته می شود که با خلاقیت ذهن خوش برای خود ، و افرادی ایجاده شغل شرافت مندانه کند . مانند زنده یاد احمد لاجودری یا …
23rd می 2011 در ساعت 3:52 ب.ظ
درتعریف کارآفرینی دوستان بیان کرده اند خیلی واضح است که این یک دزدیست تا کارآفرینی!دوستان عباس قربیان – رضا دهقان وروح الله احمدی در بیان این تعریف مسجل تر قید نمودند.
25th می 2011 در ساعت 1:38 ب.ظ
کارآفرینی :یک ارزش است نه ضدارزش,کارآفرینی خلق ایده های نو است نه خلق ایده ناروا؛ کارآفرینی یک نوآوری در مسلئل اقتصادیست نه مسئله کهنه ودورافتاده مثل دزدی- دزدی شاید درکشورهای غربی یک ارزش باشد چرا که در تمام مسائل دینی واجتماعیشان مسائل ضد اخلاقی که در کشور ما مطرح است درکشورهای غربی وبعضی کشورهای شرقی بعنوان ارزش وهنجار اجتماعی مورد بحثشان است .دزدی هم همین است شاید آنها آنراارزش بدانندو منطق هلاکوخانی براشون پیاده بشه.عجب زمونه ای بخدا پس تعاریف کارآفرینی درآقایان قربیان واحدی ودهقان درست ایراد گردیده است
25th می 2011 در ساعت 1:42 ب.ظ
دزدی کهنه است؟
13th اکتبر 2011 در ساعت 9:21 ق.ظ
لفظ کار به معنای مفید بودن است. نه دزدی کردن!
16th اکتبر 2011 در ساعت 12:35 ق.ظ
معلومه که دزدیه نه کار آفرینی.
30th نوامبر 2011 در ساعت 10:16 ق.ظ
بله واقعاً کارآفرینه!!
کسی که بتونه این همه آدمو بذاره سرکار کارآفرین خلاقی بوده. چیزی به ذهنش رسیده که به ذهن دیگران نمی رسیده و باعث شده که بقیه حواسشونو جمع کنن هر کار جدیدی با ریسک همراهه افراد متضرر هم دچار این ریسک شدن نه قربانی!!
نمیدونم چرا تو ایران هرکی یه فکر نو داشته باشه و خلاقانه رفتار کنه آدم بدی به نظر میاد؟؟ به نظرم نتیجه ای که میشه از کارش گرفت به ریسکش می ارزه.
22nd دسامبر 2011 در ساعت 10:02 ب.ظ
اینم بحث کردن داره، خوب معلومه که دزدیه.
7th مارس 2012 در ساعت 11:53 ق.ظ
کارآفرینی یک شخصیت است نه بی شخصیتی
24th دسامبر 2012 در ساعت 10:01 ق.ظ
به نظر من بستگی به دیدگاه اشخاص داره . یعنی با دید من ممکنه این شخص کارآفرین نباشه ولی از نظر یه شخص دیگه این آدم یه کارآفرین محسوب بشه .
19th نوامبر 2013 در ساعت 1:50 ق.ظ
حتی طبق تعریف احمدپور هم این فرد کارآفرین نیست. چون ارزشی به جامعه ارائه نداده است. کارآفرین در ازای ارائه ارزش پول دریافت می کند. ارائه محصول و خدمت جدید مصادف با ارائه ارزش است چراکه به یک نیاز پاسخ داده نشده، و مورد توجه واقع نشده توسط دیگران، توجه می کند و به جامعه ارزش ارائه می کند. اگر فرد با خلاقیت دست به دزدی بزند، پول به دست می آورد اما چون ارزشی ارائه نداده به صرف خلاقانه بودن کارآفرینی نیست.
17th دسامبر 2016 در ساعت 12:25 ب.ظ
[…] آیا کارآفرین خلافکار هم داریم؟ (حتماً کامنت ها با دقت بررسی شود و نتیجه در کلاس ارائه گردد.) […]